بازاریابی در شرایط ناپایدار، بحرانی و جنگ

- مجله
- تیم تحریریه اینباکسینو
- No Comments
فهرست مطالب
Toggleراهنمای جامع انطباق و رشد در زمان آرامش، بحران و بیثباتی
در دنیای امروز، شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی همواره ثابت نیست؛ صلح و ثبات ممکن است هر لحظه جای خود را به ناپایداری و بحران دهند. این تغییرات، اثر مستقیمی بر بازار، رفتار مشتریان و استراتژیهای بازاریابی میگذارند. اما آیا میتوان در میان گردباد حوادث همچنان برند را توسعه داد یا حتی سهم بازار را افزایش داد؟ در این مقاله، ضمن بررسی تأثیر شرایط کلان به سراغ فرصتها، تهدیدها و راهکارهای عملی برای انواع کسبوکارها (آنلاین و فیزیکی) خواهیم رفت تا نشان دهیم حتی دل طوفان هم میتوان رشد کرد.
مروری بر تأثیر شرایط کلان (صلح و ناامنی) بر بازار
بازار در شرایط صلح
زمانی که اعتماد و آرامش میان بازیگران اقتصادی غالب میشود و جامعه، کمتر با اخبار متلاطم و نامطلوب روبهروست، محیطی نسبتاً امن و قابل پیشبینی برای رشد کسبوکارها فراهم میآید. اینجا رقابت، عموماً بر کیفیت و نوآوری متمرکز است. کسبوکارها راحتتر میتوانند استراتژیهای بلندمدت بچینند، روی برندسازی و رابطهی عمیق با مشتریان سرمایهگذاری کنند و با خیال راحت سراغ مناطق جدید یا مشتریان بالقوه بروند.
شفافیت اطلاعات نیز در دورههای ثبات بسیار بالاتر است؛ قوانین و مقررات واضح هستند، جریان آزاد اطلاعات تضمین میشود و مشتریان میتوانند با ذهن بازتر و اعتماد بیشتر برای خرید و انتخاب برند تصمیمگیری کنند. این شفافیت موجب کاهش هزینههای معاملاتی، افزایش نوآوری و رشد کسبوکارهای کوچک و متوسط خواهد شد.
بازار در شرایط ناپایداری و بحران
در شرایط بیثباتی یا بحران (جنگ، تحریم، بیماریهای فراگیر، اختلال امنیتی)، قدرت خرید تضعیف، توزیع و تأمین کالا مختل میشود، کمپینهای سنتی کارایی کمتری دارند و برندها با آسیب اعتماد و حتی ریزش بازار روبرو میشوند. از سوی دیگر، ناامنی سیاسی، بحرانهای اقتصادی، تورم شدید، تغییرات ناگهانی قوانین، بلایای طبیعی و پاندمیها، بازار را به نوعی «زمین مینگذاری شده» تبدیل میکند.
در چنین شرایطی:
- کاهش یا تغییر رفتار خرید مشتریان: رفتار مصرفکنندگان، محافظهکارتر، احساسیتر و پراسترستر میشود. افراد دچار نگرانی و بیاعتمادی میشوند و اغلب تصمیم میگیرند فقط بر نیازهای ضروری تمرکز کنند.
- اختلال در زنجیره تأمین: مشکلات لجستیکی و محدودیتهای واردات یا خروج سرمایه میتواند دسترسی به برخی کالاها را مختل یا هزینهها را افزایش دهد.
- سرعت نوآوری کاهش یافته و اولویت، بقاء کوتاهمدت میشود.
- کاهش بودجه تبلیغاتی و بازاریابی: در شرایط نااطمینانی، بسیاری از کسبوکارها تبلیغات و پروژههای توسعه برند را به تعویق میاندازند. بودجههای بازاریابی و تبلیغاتی غالباً قربانی اولین موج صرفهجویی هستند.
- رقابت شدیدتر یا نابرابر: برندهایی که منابع یا پشتیبانهای قویتری دارند میتوانند بازار را بهطور ناعادلانهای به نفع خود تغییر دهند. رقابت بر سر قیمت، جایگزین رقابت بر مبنای ارزش میشود.
- اهمیت دوچندان اعتماد و ارتباط: مشتریان در این فضا به برندهایی گرایش دارند که هم واقعیتر، هم مسئولانهتر و هم در دسترستر باشند.
نمونههای تاریخی:
- دوران کرونا: اختلال زنجیره تأمین، تغییر رفتار خرید، رشد انفجاری فروشهای آنلاین
- جنگ ایران و عراق: تمرکز بر کالاهای اساسی، بقا و رشد برندهای ملی
- بحران اقتصادی ۲۰۰۸: کاهش بودجه تبلیغات جهانی، رشد برندهایی که بر ارتباط نزدیک با مشتری تمرکز کردند
- تحریمها: شکلگیری بازار موازی و تقویت سرویسهای بومی
- جنگ اوکراین و روسیه: دیجیتالسازی گسترده، جابهجایی نیروی کار، برندسازی همدلانه
دوران همهگیری کرونا (COVID-19)
در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ (۲۰۲۰ میلادی)، همهگیری کرونا باعث اختلال گسترده در کسبوکارها شد. برندهایی همچون دیجیکالا در ایران یا آمازون در جهان، با تقویت زیرساخت فروش آنلاین، هماهنگی سریع با شرایط جدید و افزایش ظرفیت پشتیبانی، نه تنها از بحران عبور کردند، بلکه سهم بازار خود را افزایش دادند. این کسبوکارها با درک تغییر نیاز مشتریان (مانند تحویل بدون تماس یا بازگشت آسان کالا)، استراتژی بازاریابی خود را به سرعت وفق دادند.
تحریمهای اقتصادی
در دوران تحریمها علیه ایران، بسیاری از برندها برای بقا و حفظ سهم بازار دست به نوآوری زدند؛ بهعنوان مثال، برخی از فینتکها و کسبوکارهای نرمافزاری داخلی با توسعه زیرساختها، ارائه خدمات بومی و تکیه بر بازاریابی محتوا و دیجیتال، موفق شدند محدودیتها را به فرصت تبدیل کنند و حتی به عنوان جایگزین سرویسهای خارجی مطرح شوند.
دوران صلح و ثبات پس از توافقهای صلح
در کشورهای اروپای شرقی، بعد از پایان جنگها یا نابسامانیهای سیاسی و اوجگیری دوره صلح (مانند پس از فروپاشی دیوار برلین)، رشد شدید اقتصادی، سرازیر شدن سرمایهگذاری خارجی، توسعه استارتاپها و رشد صادرات مشاهده شد. در این دوره، میدان برای تبلیغات خلاقانه و برندینگ بازتر بود و کسبوکارهای نوپا توانستند رشد چشمگیری تجربه کنند.
فرصتها و تهدیدها برای بازاریابان
الف) فرصتهای بازاریابی در شرایط صلح
در محیطی سرشار از پایداری و آرامش، کسبوکارها افق دید گستردهتری خواهند داشت و میتوانند با اعتماد و برنامهریزی به سراغ اهداف بازاریابی و توسعه برند بروند. مهمترین فرصتها عبارتاند از:
- سرمایهگذاری بلندمدت: برنامهریزی برای کمپینهای وفادارسازی، وفاداری برند و پروژههایی با بازگشت سرمایه طولانیتر، دستیافتنیتر است.
- همکاری و برندسازی: شراکت میان برندها، کمپینهای مشارکتی و فعالیتهای CSR (مسئولیت اجتماعی) راحتتر انجام میشود.
- نوآوری و توسعه محصول: دست بازتر در اقدام برای تولید و عرضه محصولات یا خدمات جدید، چرا که ریسک سرمایهگذاری در چنین فضایی پایینتر و استقبال مشتریان بالاتر است. مشتریان در دوران صلح، میل بیشتری به امتحان تجربههای جدید و پذیرش ایدههای نو دارند.
- برندسازی بلندمدت و پایدار: فضای آرام و کمریسک، اجازه میدهد روی معنا و هویت برند سرمایهگذاری شود؛ مثلاً روایتسازی، کمپینهای مشارکتی و برنامههای وفادارسازی با زمانبندی طولانیتر و پیامهای عمیقتر.
- ورود به بازارهای تازه: باز بودن فضای کسبوکار و کاهش موانع تجاری محلی و بینالمللی، فرصت دسترسی به مشتریان جدید در مناطق دیگر یا حتی شروع صادرات را فراهم میکند.
- استفاده از فناوریهای نوین و هوشمند: وفور نقدینگی و بودجه بازاریابی، فضای آزمودن و بهرهگیری از ابزارهای پیشرفتهتر مانند اتوماسیون بازاریابی، هوش مصنوعی و دادهکاوی را فراهم میآورد.
- تمرکز بر تجربه مشتری و خدمات پس از فروش: با افزایش رقابت سالم، ارائه خدمات ممتاز و ساخت تجربه خاطرهانگیز برای مشتری تبدیل به یک مزیت کلیدی تبدیل میشود؛ بازاریابان میتوانند به جای تمرکز صرف بر فروش، بر ایجاد رابطهای صمیمی و ماندگار تمرکز کنند.
فرصتهای بازاریابی در ناپایداری
شرایط ناپایدار، علیرغم فضای چالشی و نامطمئن، همیشه تهدیدمحض نیست و میتواند راه را برای برخی فرصتهای ارزشمند نیز باز کند:
- ایجاد بازارهای جایگزین و ظهور نیازهای نو و اضطراری: بحرانها باعث تغییر رفتار و نیازهای بازار میشود (مثلاً افزایش تقاضا برای ماسک و ضدعفونیکننده در دوران کرونا و یا اپلیکیشنهای پیامرسان یا مشاوره آنلاین و ابزارهای فینتک در دوران تحریم). هر برند یا کسبوکاری که بتواند پاسخ سریعی به نیازهای لحظهای بازار بدهد، میتواند سهم بازار قابل توجهی بهدست آورد.
- ارتباط عمیق انسانیتر و رشد برندهای همدل و مسئولیتپذیر: مشتریان در بحران، برندهایی را دوست دارند که «صدای آنها را میشنوند» و همدلانه با آنها رفتار میکنند.
- ارزشآفرینی واقعی: بحران، برندهای موجسوار و صرفاً فریبنده را کنار میزند و برندهایی را که واقعاً سودمند، پاسخگو و درستکار هستند تقویت میکند.
تهدیدها و ریسکها
- کاهش قدرت خرید مردم: کاهش تقاضا و فروش، به ویژه در کالاهای لوکس یا غیرضروری و اُفت شدید حاشیه سود
- آسیب به اعتبار برند بر اثر سوءمدیریت بحران: عدم پاسخگویی، تبلیغات نامناسب یا رفتار غیرمسئولانه ممکن است منجر به ریزش شدید اعتماد و کاهش وفاداری مشتری شود.
- اختلال در زنجیره تأمین یا کانالهای توزیع: تحریمها، بحرانهای منطقهای یا محدودیتهای قانونی میتواند مسیر عرضه و تبلیغات را مختل کند و حتی موجب حذف یا مرگ برخی کانالهای بازاریابی شود. به ویژه در بازار ایران و منطقه، تغییر سیاستهای دولتی یا تحمیل تحریمها میتواند مسیر مارکتینگ، لجستیک و زنجیره تأمین را کاملاً منحرف کند.
- دشواری برنامهریزی بلندمدت: ناپایداری باعث میشود برنامهها و کمپینهای بازاریابی با ریسک بالای لغو، تاخیر یا اجرا نشدن مواجه شوند. بازاریابان به جای برنامهریزی بلندمدت، بیشتر به سراغ سناریوهای کوتاهمدت و اقدامات واکنشی میروند.
بازاریابی در شرایط ناپایدار و بحرانی
در شرایط ناپایدار و بحرانی، بازاریابی نه تنها متوقف نمی شود بلکه به عنصری حیاتی برای بقا و رشد کسب وکارها تبدیل میگردد. با درک عمیق رفتار مصرفکننده، تطبیق پذیری استراتژیها و برقراری ارتباطات مؤثر، میتوان از این دوران سخت عبور کرد و حتی فرصتهای جدیدی ایجاد نمود. ادامه تلاشهای بازاریابی در چنین مقاطعی، به حفظ سهم بازار و تقویت جایگاه برند در بلندمدت کمک شایانی می کند. این رویکرد فعالانه، کسب وکارها را قادر می سازد تا با چالش ها مقابله کرده و در مسیر بهبودی قرار گیرند.
در دنیای امروز، کسب وکارها همواره در معرض تغییرات و نوسانات محیطی قرار دارند. این نوسانات می توانند از جنس اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا حتی زیست محیطی باشند. در چنین شرایطی، رویکردهای سنتی بازاریابی ممکن است کارایی لازم را نداشته باشند و نیاز به یک دیدگاه جدید و انطباق پذیری بالا احساس می شود. این مقاله به بررسی ابعاد مختلف بازاریابی در زمان های دشوار می پردازد و راهکارهایی عملی برای حفظ و ارتقاء جایگاه برند ارائه می دهد.
بازاریابی بحرانی چیست؟
بازاریابی بحرانی به مجموعه ای از استراتژی بازاریابی و تاکتیک ها گفته می شود که یک کسب وکار برای مدیریت و کاهش اثرات منفی یک بحران بر فعالیت های بازاریابی خود به کار می گیرد. هدف اصلی این نوع بازاریابی، حفظ شهرت برند، اطمینان بخشی به مشتریان و ذینفعان، و در نهایت، تضمین تداوم کسب وکار در طول و پس از یک دوره ناپایدار است. این رویکرد فراتر از صرفاً مدیریت ارتباطات در بحران است و شامل بازبینی کامل مدل کسب وکار، محصولات، قیمت گذاری و کانال های توزیع می شود.
در واقع، بازاریابی بحرانی به کسب وکارها کمک می کند تا در مواجهه با نوسانات شدید بازار و تغییرات ناگهانی در رفتار مصرف کننده، مسیر خود را پیدا کنند. این نوع بازاریابی بر پیش بینی، برنامه ریزی و واکنش سریع تأکید دارد تا شرکت ها بتوانند از فرصت های پنهان در دل بحران ها نیز بهره برداری کنند. در ادبیات چینی، کلمه بحران از دو کاراکتر “خطر” و “فرصت” تشکیل شده که به خوبی این مفهوم را تبیین می کند. توقف فعالیت های بازاریابی در این دوران، اغلب منجر به از دست دادن سهم بازار و آسیب های جبران ناپذیر به برند می شود.
اهمیت بازاریابی در شرایط بحران
توقف فعالیت های بازاریابی در شرایط بحرانی، یک اشتباه رایج اما پرخطر است. در حالی که ممکن است اولین واکنش بسیاری از کسب وکارها کاهش هزینه ها از جمله بودجه بازاریابی باشد، اما این اقدام می تواند عواقب بلندمدتی برای سهم بازار و جایگاه برند داشته باشد. شرکت هایی که در این دوران به سرمایه گذاری بر تلاش های بازاریابی خود، به ویژه در حوزه دیجیتال، ادامه می دهند، می توانند در دوران پسابحران در موقعیت بسیار قوی تری قرار گیرند و دوره جبران کوتاه تری را تجربه کنند.
بازاریابی بحرانی فرصتی برای شرکت ها فراهم می آورد تا استراتژی های خود را با اولویت های جدید مصرف کنندگان تطبیق دهند. این کار نه تنها به حفظ شهرت برند کمک می کند، بلکه نشان دهنده تاب آوری و مسئولیت پذیری کسب وکار در قبال جامعه و مشتریان است. در نظرسنجی ها، ۷۳ درصد از پاسخ دهندگان اعلام کرده اند که نحوه رفتار شرکت ها در طول بحران، بر تعاملات آینده آن ها با آن برندها تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین، ادامه بازاریابی با رویکردی مسئولانه و هم دلانه، به تقویت اعتماد و وفاداری مشتریان منجر می شود.
استراتژیهای کلیدی بازاریابی در شرایط ناپایدار
همه کسبوکارها نمیتوانند بحران را حذف کنند، اما میتوانند آمادهتر، چابکتر و پاسخگوتر باشند. چهار رویکرد کلیدی برای بازاریابی موفق در محیط متلاطم به شرح زیر پیشنهاد میشود:
الف) تطبیق پیامها و کمپینها با فضای اجتماعی
در دوران بحران، مردم حساستر میشوند. پیامها، تبلیغات و کمپینهای بازاریابی باید بیش از همیشه از جنس واقعیت و همدلی باشند؛ شوخی، اغراق یا بیاحساسی حتی اگر پیشتر جواب دادهاند، باید کنار گذاشته شوند.
توصیه عملی:
- قبل از انتشار هر پیام یا تبلیغ، بازخورد طیفهای مختلف مشتریان را بسنجید.
ب) مدیریت ریسک و اهمیت انعطافپذیری (Agile Marketing)
بهجای تدوین برنامههای بلندمدت و انعطافناپذیر، روی استراتژیهای کوتاهمدت و قابل اصلاح تمرکز کنید. از ابزارهای دیجیتال و اتوماسیون مارکتینگ برای آزمون و خطا و یادگیری سریع کمک بگیرید.
توصیه عملی:
- تقسیم بودجههای تبلیغاتی به بخشهای کوچکتر برای تست کانالهای مختلف.
- انجام نظرسنجیهای روزانه/هفتگی آنی از مشتریان درباره احساسات و نیازهای جاریشان.
ج) ایجاد و حفظ اعتماد مشتریان
خودداری از پنهانکاری، پاسخگویی فعالانه و شفافسازی شرایط واقعی کمک میکند رابطهای بلندمدت، حتی در بحران، میان برند و مشتری شکل بگیرد.
توصیه عملی:
- اطلاعرسانی صادقانه درباره تأخیرهای احتمالی، کمبود کالا و تغییر روند خدمات.
- استفاده از پیامرسانهای جایگزین: برای ارتباط سریع با مشتری
د) روابط عمومی (PR) و مسئولیت اجتماعی برند (CSR)
در بحران، برندها نباید فقط به فکر فروش باشند؛ کمک به جامعه، پرستاران، کسبوکارهای کوچکتر، اهدای رایگان یا دادن آموزشهای کاربردی، هم اعتبار میسازد هم فضای ذهنی مثبت بازار را تضمین میکند.
توصیه عملی:
- راهاندازی کمپینهای اجتماعی در شبکههای اجتماعی یا با همکاری اینفلوئنسرها.
- گزارشدهی مداوم درباره اقدامات حمایتی و اطلاعرسانی به رسانهها و مشتریان.
هـ) دیجیتال مارکتینگ و کانالهای جایگزین
در زمانی که دسترسی به شبکههای اجتماعی محدود میشود، مارکتینگ (بازاریابی) باید متنوع باشد:
توصیه عملی:
- حضور فعالانه و هدفمند در پیامرسانها، شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای بومی.
- استفاده از سرویسها و زیرساختهای محلی برای ایجاد شبکه فروش محلی آفلاین.
۵. نمونهها و تجربیات واقعی (آنلاین و فیزیکی)
برندهای فیزیکی در جنگ و بحرانها
سوپرمارکتها در جنگ یا بحران کرونا با سرویس سفارش تلفنی، واتساپ، و ارسال کالا به منزل؛ بستهبندی اقتصادی؛ فروش اعتباری؛ افزایش دامنه مشتریان از محله به منطقه.
نانواییها و رستورانها با اتحاد محلی جهت تأمین مواد اولیه؛ جیرهبندی و منوهای اقتصادی؛ مشارکت در تهیه غذا برای جامعه یا قشر ویژه.
داروخانههای کوچک که با جابجایی، فعالیت سیار یا تقسیم کار شیفتی به مناطق امنتر، خدمترسانی را ادامه دادند.
برندهای ملی و آنلاین
گلرنگ و تولیپرس در جنگ ایران و عراق با تمرکز بر تولید اقلام اساسی و نوآوری در بستهبندی و توزیع.
دیجیکالا در دوران کرونا که با تقویت زیرساخت لجستیکی و ارتباط مستمر با مخاطب نه تنها افت نکرد بلکه بازار را بزرگتر کرد.
شرکتهای فناوری در جنگ اوکراین و روسیه با دیجیتالسازی محصولات، خدمات مشاوره مجازی، جابجایی نیروها و حضور فعال در کمکرسانی محلی.
راهکارهای ترکیبی
فروشگاههای لوازمخانگی یا پارچه، تأکید بر تضمین کیفیت و خدمات پس از فروش؛ ارائه بسته مشاوره ویژه برای انتخاب عاقلانه خرید؛ فروش اعتباری و اقساطی؛ بازاریابی دهانبهدهان و محلی.
رستورانها و کترینگهای کوچک، ارائه غذاهای بهداشتی بیرونبر، همکاری با استارتاپهای محلی جهت ارسال غذا، بستهبندی خانوادگی و اقتصادی.
مثال اول: تابآوری و خلاقیت کسبوکارها در طول جنگ ایران و عراق
برند گلرنگ (پاکسان) و تولیپرس
در دوران هشت ساله جنگ، بسیاری از کارخانهها و شرکتهای ایرانی با کمبود شدید مواد اولیه، اختلال در حملونقل و حتی بمباران مراکز تولید مواجه شدند. اما برندهایی مانند «گلرنگ» و «تولیپرس» با ایجاد راهکارهای جایگزین و تولید محصولات ضروری مثل صابون و مواد شوینده، نه تنها تولید را تعطیل نکردند، بلکه با تامین بهموقع نیازهای جامعه در شرایط سخت، به برندهای مورد اعتماد بدل شدند.
حتی برخی کارخانهها با انتقال خطوط تولید به شهرهای امنتر یا تغییر فرمولاسیون محصولات برای سازگاری بیشتر با شرایط جنگی و جیرهبندی، بازار را حفظ کردند و در ذهنیت مصرفکننده بهعنوان «پشتیبان زندگی روزمره» ماندگار شدند.
درس کلیدی: تمرکز روی نیازهای حیاتی و ایجاد نوآوری در محصول یا توزیع، میتواند حتی در زمان جنگ هم نه تنها بقای یک برند را تضمین کند، بلکه باعث رشد اعتبار آن شود.
مثال دوم: بازاریابی و بقاء در جنگ اوکراین و روسیه
نمونه شرکتهای فناوری و استارتاپها (۲۰۲۲-۲۰۲۴)
با شروع جنگ، بسیاری از شرکتهای تکنولوژی و فینتک اوکراینی با ریسک بمباران، اختلال اینترنت و حرکت گسترده مردم مواجه شدند. اما بعضی راهکارهای جالب و موفق زیر را به کار گرفتند:
- جابجایی سریع نیروها به مناطق امنتر یا به کشورهای همسایه (مانند لهستان یا اسلواکی) و راهاندازی شعبههای مجازی تا خدماتشان قطع نشود.
- تمرکز روی خدمات آنلاین (بانکداری دیجیتال، آموزش آنلاین، خدمات سلامت و مشاوره از راه دور) که با نیازهای مردم پناهنده و کسانی که دسترسی حضوری ندارند، کاملاً هماهنگ بود.
- برندسازی همدلانه: بسیاری از برندها آموزش رایگان، دسترسی رایگان به نرمافزارها یا حمایتهای مالی از خانوادههای آسیبدیده را راهاندازی کردند تا هم جایگاه انسانیشان را تقویت کنند و هم در ذهن مردم به عنوان «حامی واقعی در بحران» شناخته شوند.
- استفاده از پیامرسانها و وبسرویسهای امن غیرمتمرکز برای پشتیبانی از مشتریان هنگامی که سرویسهای سنتی قطع یا سانسور شده بود.
درس کلیدی:
انعطاف، دیجیتالسازی خدمات و حرکت بهسوی مدلهای ارتباطی غیرمتمرکز و آنلاین، میتواند در زمانِ بحرانِ عمیق هم باعث بقاء و حتی رشد برخی کسبوکارها شود.
این ۲ مثال، نشان میدهد که حتی در تاریکترین و بیثباتترین زمانها، با هوشمندی و توجه به نیاز لحظهای مردم، فرصتهایی برای برندینگ، وفادارسازی و رشد کسبوکار وجود دارد—البته اگر تفکر چابک، همدلی و خلاقیت وجود داشته باشد.
۶. توصیههای عملی برای کسبوکارها (چکلیست بقاء و رشد)
برای کسبوکارهای کوچک و فیزیکی
- راهاندازی راههای سفارش غیرحضوری (تلفنی، واتساپ، تلگرام، حتی فرم ساده دستی)
- ارسال محصول به خانه مشتریان حتی در شعاع محدود
- بستهبندی کوچکتر و محصول جیرهای
- فروش اعتباری، اقساطی یا تهاتر با همسایگان و کسبوکارهای دیگر
- نوآوری در تأمین مواد اولیه (شراکت، خرید گروهی، تولید محدود)
- مشارکت در کمپینهای اجتماعی برای کمک به آسیبدیدگان
- اطلاعرسانی منظم به مشتریان درباره ساعات فعالیت، تغییر مدل کسبوکار و روش جدید ارائه خدمات
- شفافیت کامل درباره موجودی و قیمت
برای استارتاپها و آنلاینها
- بالا بردن تابآوری سرورها و زیرساختها
- دیجیتالسازی همه فرآیندها (پشتیبانی، فروش، حملونقل)
- ارتباط مستمر با کاربران از طریق پیامرسانها و شبکههای اجتماعی
- پیشنهاد نسخههای سبکتر یا اقتصادیتر سرویسها و محصولات
- پشتیبانی همدلانه و سریع
هشدارها و اشتباهات رایج
- نادیده گرفتن واقعیتهای زمان: هیچ کلمهای بهاندازه «غافلگیری منفی» برای برندها آسیبزا نیست؛ صادق باشید و بدترین سناریو را هم پیشبینی کنید.
- عدم سنجش نتایج: اثربخشی کمپینها، کانالها و بودجهها باید بهدقت رصد و ارزیابی شود.
- وابستگی به یک کانال یا فرآیند: برخی مشاغل، تمام تبلیغاتشان را بر یک کانال قرار داده و با بسته شدن آن، حرکتشان متوقف میشود.
- عدم شفافیت: پنهانکاری و پاسخگو نبودن در بحران باعث دلسردی عمیق مشتریان و حتی بحران رسانهای میشود.
- فراموش کردن مسئولیت اجتماعی برند: در بحرانها، نقش و تعهد برند در قبال جامعه بسیار پررنگتر میشود.
هشدارها و نکات کلیدی
در نهایت، فارغ از اینکه به کدام آینده تعلق داریم (آرام یا پرتلاطم)، یک چیز قطعی است:
«آمادگی، انعطافپذیری و یادگیری مستمر» راز پیروزی در بازارهای عصر ماست.
بازاریابی فردا، دیگر به تصورات قدیمی وفادار نمیماند؛ امروز تحلیل داده، فعالیت در چند بستر ارتباطی، اتکا به فناوری و شنیدن صدای جامعه در اولویت اول قرار دارد. اگر برند یا کسبوکاری بتواند در دورههای بحران، اعتماد و وفاداری ایجاد کند، بازار در روزهای پرترفند و سرخوشی هم قطعاً از آن خواهد بود.
پیشنهاد میشود، هوشمندانه رفتار کنید:
- سناریوهای متنوع برای بازار در نظر بگیرید.
- همیشه تیم مارکتینگ، روابط عمومی و مدیریت بحران را آماده نگه دارید.
- فناوری را نه یک هزینه، بلکه ابزار حیات بدانید.
- بحرانها و ناامنی بازار به هیچ عنوان به معنای توقف کامل فعالیت نیست؛ بلکه زمان «دگردیسی» و بازاندیشی است.
- چسبندگی به مدل سنتی یا ترس از تغییر، بزرگترین دشمن کسبوکار در بحران خواهد بود.
- فقط تبلیغ نکنید، حرف نزنید—عمل کنید! حتی اقدامات کوچک (تحویل رایگان، مشاوره مجانی، کمپین اهدای غذا) وفاداری میسازد.
- مشتریان بحراندیده نیازمند همدلیاند، نه صرفاً تخفیف.
و مهمتر از همه، بهجای ترس از تغییر، آن را در آغوش بگیرید.
جمعبندی و آیندهنگری
اکنون که تجربهی بازارهای مختلف در صلح و ناامنی را مرور کردیم، میدانیم صرف وجود بحران به معنای شکست قطعی نیست؛ بلکه رونقِ فردا متعلق به کسانیست که در لحظه تصمیم مناسب بگیرند و انعطاف داشته باشند.
در زمان آرامش، باید زیرساختها را تقویت و استراتژی ذخیره کرد؛ و در بحران، چابکی، همدلی و تماس نزدیک با جامعه، ابزار برنده برندهاست.
فراموش نکنید: آینده متعلق به برندهاییست که «همراه مردم» بمانند؛ چه در آرامش چه در طوفان.
اهمیت آمادگی و واکنش سریع به تحولات
در عصر عدم قطعیت، هیچ بازاری کسبوکار را برای همیشه بیمه نمیکند. تجربههای موفق و شکستخوردهی برندها در سالهای اخیر نشان داد که آمادگی برای تغییر، کلید پایداری و رشد است. تیمهای بازاریابی و مدیریت باید محیط پیرامونشان را به دقت رصد کرده، تغییرات را به موقع شناسایی کنند و با انعطافپذیری، استراتژی خود را تطبیق دهند تا فرصتهای جدید را در دل بحرانها کشف کنند.
آینده بازاریابی در بسترهای ناپایدار
بازاریابی فردا دیگر بر پایه پیشبینیهای خطی بنا نخواهد شد. سرعت تحول فناوری، تغییر رفتار مصرفکننده و احتمال وقوع رخدادهای غیرمنتظره (از تغییرات سیاسی تا پاندمی بعدی)، از بازاریابان میخواهد که همیشه «چند سناریو»، «ابزار» و «کانال جایگزین» را آماده داشته باشند.
در این بستر، برندهای موفق آنهایی هستند که:
- توان تحلیل و پاسخ سریع دارند؛
- در چند بستر و کانال فعالیت میکنند؛
- پیام را متناسب با شرایط و با روحیه همدلی، اعتماد و شفافیت تنظیم کرده و مسئولیت اجتماعی را جدی میگیرند؛
- فناوری و داده را به خدمت شناخت دقیقتر بازار و تجربه بهتر مشتری درمیآورند.
از این پس، پیشتازان بازار نه لزوماً بزرگترینها، بلکه هوشمندترین، چابکترین و نزدیکترین به واقعیات روز جامعه خواهند بود.
در مسیر پرچالش فردا، هیچ راهکاری تضمینی وجود ندارد اما اشتراک تجربهها، یادگیری جمعی و همافزایی، بزرگترین سرمایهی کسبوکارهاست.
شما چگونه به بحرانها واکنش نشان دادهاید؟ چه راهکار یا تجربهای برای بازاریابی پایدار و اثرگذار دارید؟
منابع و مطالعات بیشتر
- بانک جهانی؛ گزارش آثار بحران مالی جهانی ۲۰۰۸
- نقلقول Simon Sinek: «در طوفانهای اقتصادی بزرگ، برندهایی زنده میمانند که عمیقترین اعتماد را ساختهاند.»
- statista.com: افزایش فروش آنلاین در بحران کرونا
- office24by7.com: نرخ تبدیل پیامرسانها (۴۵ تا ۶۰٪ تبدیل، مقابل ۲ تا ۵٪ برای ایمیل/پیامک)
- بازرگانی و صنعت ایران در جنگ (مطالعه موردی پاکسان، تولیپرس)
- مطالعات کسبوکارهای خرد در بحرانهای اخیر اوکراین و سوریه (مقالات BBC، رویترز، McKinsey)
